عقوبت، تلویزیون، نماز

مدتی است که تلویزیون سعی کرده است که به گمان خود سریالهایی را با محتوای دینی به نمایش بگذارد. این روندی است که ابتدا با پخش سریال ترکیه‌ای «کلید اسرار» آغاز شد و کمی بعد نیز مدل ایرانی آن با عنوان « شاید برای شما هم اتفاق بیافتد» به میدان آمد.

فضای کلی و غالب در این سریالها حول محور شخصیت‌هایی است که بدی‌هایی انجام داده‌اند و سپس به عقوبتی دچار می‌شوند. به همین دلیل کلید واژه تمامی قسمت‌های این سریال‌ها « می‌دانم/نمی‌دانم عقوبت کدام گناهم را پس می‌دهم» است. عقوبتی که معمولا از جنس ابتلائات جسمی مانند بیماری و یا سختی‌های دنیوی مانند ورشکستگی و … می‌باشد.

در این نوع نگرش به عقویت‌های دینی چند اشکال اساسی وجود دارد:

1. این نوع نگرش به دین که هر کسی که بدی کرد در همین دنیا عقوبت آن را می‌بیند در واقع چیزی جز روند «عرفی‌سازی دین» نمی‌باشد. روندی که به «دنیایی کردن مفاهیم ماوراء الطبیعی» می‌انجامد. روندی که اگر گویندگان و تبلیغ کنندگان‌اش به لوازم آن پایبند باشند باید مفهوم خدا را به عنوان مفهوم تسلّی بخش لحظات سختی و دردمندی بدانند.

2. نکته دیگری که در این نوع نگرش به گناه و عقوبت وجود دارد ، تبیین نشدن این مساله است که چرا برخی از ظالمین تا آخر عمر خود لحظه‎‌ای به سختی و ابتلاء دچار نمی‌شوند. چرا نزول خوری که ما می‌شناختیم لحظه‌ای سختی نکشید؟چرا به فقر و فلاکت نیافتاد؟ و تا آخرین لحظه از بهترین امکانات دنیایی بهره‌مند بود؟

3. مهمترین آسیبی که در این نوع نگرش وجود دارد تبیین آن از مساله عقوبت، ابتلاء و سختی های دنیایی است. چراکه در این رویکرد و نگرش ـ اگرچه به صورت ضمنی ـ غالبا سختی‌های دنیایی مانند بیماری و … برای کسانی است که در حال عقوبت دادن هستند و از سوی دیگر عقوبت نیز تنها در همین نوع ابتلائات منحصر می‌شود. مثلا اگر کسی که نمازش قضا می‌شود این را عقوبت نمی‌بیند و یا اینکه برای اینکه نمازش را سبک شمرده منتظر عقوب نیست.

نقلی است که روزی موسی برای زیارت به طور می‌رفت در حین راه یکی از کسانی که منکر نبوت موسی بود جلویش را گرفت و به او گفت : اگر به پیش پروردگارت می‌روی از او بپرس که چرا برای ما که او را باور نداریم عقوبتی نمی‌آورد و ما مشکلی نداریم؟
موسی به طور رفت و مساله را مطرح نکرد. در هنگام بازگشت ندایی شنید که چرا پیام بنده ما را به ما نرساندی؟
گفت: من از کلام او شرمم آمد و پروردگار دانای نهان و عیان است و اوست شنونده دانا.
ندا آمد که به او بگو: چه عقوبتی بالاتر از این که مرا نمی‌خوانی و از لذت راز و نیاز با من محرومی.

علاوه بر این روایت نکاتی از علمای دین نقل شده است که همگی می‌تواند مویّد این معنا باشد.به عنوان مثال :

علامه طباطبایی می‌فرمایند :« ممکن است که گاهی انسان از خدا غافل شود و خداوند یک تب سخت و خطرناک به او بدهد برای اینکه انسان یک بار بگوید یا الله و یاد خدا بیافتد.» (منبع: کتاب جرعه‌های روان‌بخش ص 380)

هر که در این بزم مقرّب‌تر است *** جام بلا بیشترش می‌دهند.

یعنی دقیقا نقطه مقابل نگرش این سریالها به مساله ابتلاء که گمان می کنند هر که بدی می‌بیند به خاطر بدی‌ای هست که انجام داده.

یاد امیرخانی و رمان بی‌وتن بخیر که دائم می‌گفت : آلبالا لیلوالا. آلبالا لیلوالا … و البلاء للولاء.

آیت الله جوادی آملی نیز فرموده‌اند :« جهان، جهان تاثیر و تاثّر است. همانطور که «إنّ الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر» ؛« إنّ الفحشاء » هم « تنهی عن الصلاة» کسی که اهل فحشاء و منکر است توفیق خواندن نماز ندارد. این‌ها یک تضاد متقابل دارند. ممکن نیست که نماز جلوی فحشاء را بگیرد ولی فحشاء اثر منفی در مورد نماز نگذارد. همان طور که نمازگزار از فحشا منزّه است انسان فحاش یا فاحش یا بدعمل هم توفیق انجام نماز را ندارد» (منبع : نماز و نمازگزاران ص 10)

3 دیدگاه»

  عبدالله یوسف زادگان wrote @

من این سریالی را که میگویی ندیده ام اما در کلید اسرار یادم هست در برخی داستان های مجموعه، شخصیت خطاکار از راه آسیب جسمی یا روحی ای که به نزدیکانش – مثلن فرزندان – وارد میشد به اصطلاح به » عقوبت » میرسید. این تلقی از عقوبت به عنوان جزئی از نظام عدل الهی دو مشکل جدی دارد:
اول) این دریافت از عدل الهی که فردی خطایی بکند و کس دیگری عقوبت شود با فهم شهودی و فی بادالنظر از معنای عدل منافات دارد.
دوم) تبیین درستی از مسئله شرور ارائه نمیدهد. مثلن آیا افرادی که ناقص الخلقه هستند هم دارند عقوبت خود یا دیگری را پس میدهند؟ درست است که راحت میتوان پاسخ داد نسبت شر و شر ِناشی از عقوبت، عموم و خصوص مطلق است و الزاماً هر شری ناشی از عقوبت نیست اما ذهن بیننده عوام مجموعه به تدریج عادت میکند که شر را ناشی از عقوبت ببیند و این یک آموزش غلط دینی است چون احتمالن باعث بدبینی به دیگر انسان ها میشود.

***
من به نظرم نه تنها بعید نیست بلکه بسیار محتمل است که به جهت قواعد خفیه الهی فردی – مثلن فرزندی – به عقوبت عمل نادرست فرد دیگری دچار مصیبتی شود اما این مسئله جزو اسرار و رازها و مکتومات عالم است و بهتر است درباره آنها سکوت شود. سکوتی حکیمانه. حتی به نظرم ترویج روایات دال بر این نوع عقوبت هم جز برای اهلش صحیح نیست چون به شدت ممکن است موجب بدفهمی و بدخوانی دین شود.

  یک دوست از این به بعد مشهدی wrote @

سلام. البته خیلی قسمت های سریال که من دیدم اینگونه که شما تصویر کردی نبود. قصد دفاع از صدا سیما و عملکرد آن را ندارم ولی این سریال یکی از کارهای خوب شبکه 5 است. نکته این است که بر خلاف تصویر شما از سریال که احتمالا ناشی از دیدن برخی قسمت ها به طور پراکنده است، بسیاری از قسمت ها اصلا به عقوبت گنهکار نمی رسد بلکه تصویری از یک ماجرا برای قضاوت ارائه می کند. مانند همین قسمتی که امشب دیدم(8/11). برخی قسمت ها هم عواقب یک عمل را نشان می دهد به عنوان یک هشدار و نه بیان عقوبت دنیوی. فرق است میان عقوبت و نتیجه یک عمل. البته توجه دارم که عقوبت عمل نتیجه مستقیم یا غیر مستقیم آن است. اما این در عالم ثبوت است. در عالم اثبات و ذهن عرفی که مخاطب غیر فیلسوف و غیر دقیق تلویزیون است، باید برخی عواقب امور را به عنوان هشدار تذکر داد. مثل یکی از داستان های همین سریال که دختری به امید رفتن به خارج و چه و چه با پسری دوست شد و یک هفته ای منتهی به ازدواج شد و بعد معلوم شد او را فریفته بودند تا در مراکز فساد خارج از ایران…. بیان مشکلات و ناهنجاری ها نیز بخش دیگری از این داستان را تشکیل می دهد.
نکته ای که باعث شد این سخنان را بنویسم این بود که گاهی احساس می کنم در نقد تلویزیون همه جوانب را رعایت نمی کنیم و خیلی سیاه و سفیدی نقد می کنیم و خیلی از نکات مثبت کار را در میان انبوهی از اشکالات به فراموشی می سپاریم در حالی که برای ارتقاء یک کار باید نکات مثبت را نیز به سازندگان آن تذکر داد تا بعد روی آنها تاکید شود. نه اینکه مثل فلا آقای مهم و بزرگ همه تلاشهای یک گروه فیلم ساز با بضاعت دینی و فنی خاص را … اینهمه سال در این مملکت تعزیه خوانده می شده و حتی خود امام حسین علیه السلام شبیه داشته، آنوقت … مشکل من با نوع و میزان موضع گیری نسبت با یک اشکال و چگونگی تفسیر آن است و الا تاحدودی نظرات شما قابل قبول است.

  رستاخیز جان wrote @

اگر امام را «آن گونه که هست» نشناسی، در تحلیل رابطه‌ی مردم با او غرق در حیرت می‌شوی و این است دلیل سخن «بازرگان» که گفت: «عجیب است که یک آدم هشتاد ساله،‌ تفاهمش با جوان‌ها خیلی بیشتر از مثلاً بنده که توی جوان‌ها و دانشگاه بزرگ شده‌ام و در انقلاب و نهضت بزرگ شده‌ام و به این‌ها سناً نزدیکترم. ایشان تفاهمش ده برابر است. یک خاصیت و قدرت مقابله‌ی روحی و فکری بین ایشان و جوانان انقلابی وجود دارد… من بین خودم و کسانی که در انقلاب هستند، یعنی جوان‌ها، طلاب، دانشگاهی‌ها و سپاهی‌ها، واقعاً یک فاصله و یک بیگانگی حس می‌کنم… ولی آقا هیچ…».

|| باید که جهانی به چنین راز رقم زد ||
درآمدی بر فهم ماهیت انقلاب اسلامی

رستاخیز جان به استقبال بهمن جاویدان به روز است…
تشریف بیاورید


برای یک دوست از این به بعد مشهدی پاسخی بگذارید لغو پاسخ